×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دل نوشته های زندگی ما

انشای زندگی

زبان عشق

 

 

زبان عشق

 

اساسی ترین نیاز انسان (عشق ) است.

همواره تا بوده آدمی نیاز به دوست داشتن داشته و هست .و در این حس ابزار و روش هایی وجود دارد که ابراز ونمایان کردن و بکار بردن برای تمامی کسانی که می خواهند زندگی زناشویی همواره با عشق و تفاهم و علاقه بکار برند  نیازیست مهم و حیاتی است.

و راز این حس قشنگ فقط و فقط در زبان عشق است زبانی که دایما شما برای برقرار کردن روابط با نزدیکان و دیگران بکار می برید که البته این زبان عشق در موقعیت ها و مکان هایی خاص خود شرایط خاص خودش را دارد.

متاهل یا مجرد پیر یا جوان در هر شغل و مکان و درهر فرهنگی که باشید هر کسی نیازمند دوست داشتن است .و وقتی که این نیاز را حس می کنیم به تکاپو می افتیم تا به کمک خدا و خوبی ها و ارزش و توانایی های خود این احساس را که ( محبت ) نامیده می شود به کسانی که دوستش می داریم هدیه دهیم .

شاید باور نکنید اما درک عشق و نحوه ابراز عشق  همانگونه که از سوی خداوند به طور ذاتی در سرشط آدمی نهاده شده است ولی برای باور صحیح این موهبت می بایست مهارت هایی را برای ابراز این حس بیاموزیم .

هیچ احساسی برای زندگی موثرتر و بهتر از احساس عاشق بودن و عاشق شدن نیست .حال می خواهد شما در چه سن و سالی که می خواهید باشید آیا به سن بلوغ رسیده باشید و آمادگی درک و فهم این فرایند تلخ شیرین را خواهید داشت یا نه ؟ چه آنکه مجرد باشید چه پس از اینکه پس از ازدواج جدا شده یا بیوه شده باشید یا هرگز در شرایطی قرار نگرفته اید که  ازدواج کنید .

اساسی ترین نیاز عاطفی انسان در آن زمان است که احساس کنید که دوستتان دارند  و بیشتر از آن بزرگترین موفقیت ها زمانی حاصل می شود که با تمامی وجودتان احساس کنید دیگران دوستتان دارند و شما نیز به طبع به آنان علاقه مند و دوستشان دارید.

دوست دارم در این فصل به صراحت به این موضوع بپردازم که شاه کلید تمامی رابطه ها عشق است به زبان ساده تر تا ما از کسی خوشمان نیاید و حسی نداشته باشیم بی شک : هیچ دلیل و هدفی نخواهیم داشته که با کسی رابطه ای را برقرار نموده و تعامل نماییم.

 

( کلید رابطه عشق است )

شما می بایستی زبان عشق و احساس خود و کسی که با او در ارتباط هستید را به خوبی بدانید .

و اینکه چگونگی و قواعد و اصول این زبان عشق در هر موقعیت و مکانی نسبت به افرادی که شما با آن سرو کار دارید باهم فرق داشته و هر کدام شرایط خود را دارند مثل چگونگی ارتباط با افراط خانواده و نحوه برخورد و صحبت با همکلاسی ها و همکاران در محیطی که شما در آن قرار دارید همه باهم فرق داشته و تاثیر خاص خود را بر احساس و عملکرد شما را دارد .

بر فرض مثال محبت و فداکاری که والدین به فرزندان خود در محیط منزل از خود نشان می دهند هرگز این نوع و به این شدت و حرارت هرگز به دیگری چون اطرافیان و همکاران دیگری نخواهند داشت.

سفری به درون زندگی تنها و خصوصی  خود داشته باشید و به تمامی دستاورد های زندگی خود بی اندیشید  به این که چگونه از دیگران عشق و محبت را دریافت می کنید و به آنان عشق و محبت نثار می کنید .همه ما به این واقعیت واقف هستیم که هیچ یک از ما ادمیان از هر لحاظ فکر اندیشه و احساس  هیچ گونه همگونی و همخونی نداریم حتی در ابراز یک حس ساده یک سلام و احوال پرسی عامیانه فرق هایی میان ما هست.

 

 

متفاوت اما هم داستان

 

اگر کمی به اطراف و زندگی آدمای دور ورمان نگاه بیاندازیم با وجود شرایط و زندگی گوناگون و متفاوتشان همه به نوعی با هم هم داستانند .واین در حالی است که باز با این همه فرق ها و تفاوت ها  به هر حال همه آنها داستانی متشابه دارند .چرا که عوامل زیادی همه آنها را به عنوان موجودات انسانی به هم ربط می دهد .

 

و هرانسانی در حال و در هر سن و سالی که می خواهد باشد در جستجوی شناخت خود و جایگاه خود است همه وهمه سعی در پیشرفت و ترقی خود بود و برای رسیدن به این اصل از اطرافیان خود نیرو و کمک می گیرند و می دانیم تمامی آدمای روی زمین خواه نخواهی بگونه ای به هم وابسته و نیازمند هستند .و این زمانی است که برای رابطه صحیح و تاثیر گذار در روابط اجتماعی و خانوادگی و شخصی از اصول عشق و صداقت نسبت به هم نوع خود آگتهی کامل را دلشته باشیم .

هر فردی در جستجوی ارزش ها , اخلاقیات ,روابط ,و  مفاهیم خاص خودش که با روحیات خودش همخونی دارد و در رد و بدل کردن نیاز عاطفی دنیای خودش را شامل می شود ،حتی در برخی مواقع  از زیباترین مناظر نشان دهنده عشق کمک می گیرد.

باور کنید فرد دیگری نیز به عشق شما نیز نیاز دارد. بخشیدن و دریافت کردن عشق هسته اصلی در یک زندگی سالم برای هر فردی در اجتماع در حال حیاط است .اگر واقعا احساس می کنید که دوستتان دارند و شما نیز به آن عشق نیاز مندید شاید آن موقع است که در مقابل فشار های زندگی دوام می اورید و تحمل سختی های زندگی برایتان و انگیزه های شما را نسبت به دلخوشی های زندگی  هموار می کنند .

 

 

عشق تنها چیزی است که آدمی با آن می تواند همواره خود را از نو بسازد.

 

قدرت عشق

عشق اساس محکم همه روابط انسانی است .

همیشه به این اعتقاد داشته باشید که مهمترین وسیله سازنده هر فردی که در جستجوی درک واقعی زندگی است همان عشق است .چیزی که شما را در بهبود زندگی تان یاری خواهد کرد .

عشق یک رفتار عاطفی یاد گرفتنی است . در حالی که بسیاری از ما چنان رفتار می کنیم که انگار عشق آموختنی نیست .و عشق در درون هر انسانی نهفته وجود دارد و بطور ساده منتظر یک لحظه خاص است تا  با تمام شکوفه هایش به بار نشسته وظاهر شود و بعضی برای همیشه منتظر آن لحظه خواهند ماند .و با این حقیقت آشکار تمام عمر خود را در جستجوی عشق هدر می دهیم ودر انکار این ابراز این احساس عمر خود را به پایان می بیریم بدون اینکه آن را بیابیم .

 

کمک به دیگران در حال نیازمندیشان بهترین عشقی ایست که شما به دیگران هدیه می دهید.

 

عشق معنای دیگر محبت است

 

واگر یاد بگیرید که چطور به صورت موثری عشق دریافت کنید و ببخشید عناصر و عوامل فراموش شده در ارتباطات گذشته تان را پیدا خواهید کرد .و یاد می گیرید در اساس صحبت کردن با زبان عشق یکدیگر چگونه رابطه ای درست و حمایت کننده ای ایجاد کنید .

بیشترین علت درد و رنج و سر خوردگی و دل شکستن ها در این کره خاکی ناشی از این حقیقت است که در فرهنگ و اصول ابراز و دریافت عشق فقط احساس ,حکم را فرمان می داده است .

و این سوال را از خود بپرسید که ؟ تا چه میزان و زمانی مورد علاقه افراد مهم زنذگیتان هستید؟ و آیا برای کسی که نیازمند دوستی عشق و محبت شما بوده دوست خوبی بوده اید؟و در این راه چطور و چگونه عشق و محبت خودرا به او نشان داده اید ؟ ودر ابراز و دریافت عشق چه موفقیت هایی داشته اید ؟

رابطه  مثبت و عمیق عشقی بسیار دلچسب و بسیار لذیذ است ولی ضعف روابط ناراحتی عمیق و مشکلاتت روحی و روانی بسیار بدی بجا خواهد گذاشت.

بیشترین شادی و دلخوشی های انسان زاییده روابط خوب و بیشترین ناراحتی ها زاییده  روابط بد هستند .اگر احساس کنید که پدر و مادرتان  شما را دوست دارند و به شما با تمامی وجود محبت و عشق می ورزند در شما احساس شادی و آرامش و رضایت پدید خواهد آمد .

یک حقیقت غیر قابل انکار و با ارزشی را که روانشناسان و روانکاوان در طی چندین دهه تحقیق و برسی به آن رسیده اند این است که فقدان عشق و محبت بین فرزندان و والدین سبب خواهد شد که فرزندان برای کسب عشق و محبت به دیگران پناه ببرند که متاسفانه جستجوی عشق و محبت در دیگران اغلب نا امیدی  و گمراهی و شکست را در پی دارد.

چگونگی رابطه شما با دیگران ناشی از چگونگی روابط شما با والدینتان خواهد بود .اگر رابطه شما با والدین خوب و مثبت و صمیمی بوده پس با دیگران نیز رابطه خوب و مثبتی خواهید داشت .و اگر همواره در چارچوب خانه همیشه با والدین در تضاد و عدم تفاهم و مشکل بوده اید این تاثیر در آینده در رابطه شما با دیگران خواهد گذاشت.

متاسفانه  بسیاری از انسان ها در بزرگ سالی احساس می کنند که پدر یا مادر و گاها هردوی آنها  در طول زندگی دوران نوجوانی و جوانی آنها را دوست نداشته اند .و برای جبران این خلا به طرف فعالیت های مثبت اجتماع کشیده می شوند.

وسالها این فعالیت را انجام می دهند و به دنبال اهداف قابل تقدیر و شایان توجه  که شامل حس و حال ایشان است را به مراتب به شایستگی وزیبایی خاصی انجام می دهند .ولی بر خلاف اینگونه فعالیت ها شدیدا در ایجاد ارتباط با دیگران ناکام خواهند شد .و دایما جواب این پرسش که برای ایجاد رابطه ای متعالی و خوب و لذت بخش عاشقانه چه چیزی را می بایستی یاد بگیرند ؟

 

حقیقت این موضوع در این است که روابط بین افراد غیر قابل تعقیر نیست .و همه ما تعقیر را در روابط بین خودمان تجربه کرده ایم .ولی تعداد کمی از ماها به تحلیل این واقعیت  پرداخته ایم که چرا روابط ما محدود یا بالعکس گسترده تر می شود ؟ خوب همه ما این را می دانیم که بیشتر انسانها وافرادی که طلاق گرفته اند از اول با این هدف ازدواج نمی کنند که بعدا از هم طلاق گرفته و جدا شوند .

در حقیقت اکثر این افراد در اوایل آشنایی و در هنگام ازدواج خیلی شاد و خوشحال بوده اند .آنها امیدوار بوده اند که زندگی زناشویی مثبت و عاشقانه و قابل قبولی در کنار هم داشته باشند .چرا های زیادی در این میان بوجود می آید ؟ که چرا در اول آشنایی هردو طرف به تعریف و تشویق و عشق و محبت طرف مقابل از دیگری سبقت گرفته و آرزوهایشان تمامی برای همدیگر است .اما در زندگی خانوادگی دچار مشکل می شوند و هنگامیه که کارشان به طلاق کشیده می شود می گویند ؟ همسرم دوست داشتنی نیست نا مهربان بد خو و . . .  است و این در حالی است که همین عقیده را همسرشان در مورد او دارد خوب با این دید و نگرش بدیهی نیست که زندگی زناشویی آنها به جدایی و طلاق بی انجامد.

 

یکی از دلایل این اتفاق در این است که در اوایل آشنایی شدت عشق در میان آنها مثل کوه آتش فشانی همیشه داغ و گداخته و آماده فوران است و هر کدام از زوجین محبت و از خود گذشتگی بیشتری برای دیگری به خرج می دهند . ومهمترین عنصر تداوم یک زندگی زناشویی موفق فقط در گذشت خلاصه می شود که هردوی آنها بخوبی ان را ایفا می کنند و بقولی در درون هم بدی و زشتی نمی بینند و هرچه هست همه زیبایست و خوبی . . . .

با این همه  با توجه اینکه هزاران زندگی زناشویی هر ساله به طلاق می انجامد . چرا های زیادی برای پرسش به این مسعله که چرا زندگی خوب خراب می شود ؟

دلیلی نمی بینم جز اینکه بگویم : که علت درک غلط از مفهوم عشق است .

عده زیادی از مردم دنیا دوست دارند که ازدواج رمانتیک و عاشقانه ای را داشته باشند . در حقیقت بیشتر تنها ماهیت عشق و محبت را نمی شناسند . اغلب آنها فکر می کنند که عشق چیزی است که خود به خود پیدا شده و به زندگی آنها رنگ شادی و محبت خواهد داد و همه آنها متاسفانه انتظار دارند که دیگری به ایشان محبت کند وظیفه دیگری است به او هدیه دهد یا سلام کند و نشانه های عشق را در دیگران جستجو می کنند .

در حالی که مردم در مورد عشق و مرحله اشتغال ذهنی عاشقانه  که از مهمترین دخالت های روحی وجسمی در وجود آدمی است با خبرند ولی متاسفانه از کمی و کیفی آن و اصول راهبردی آن بی اطلاعند .

ودر تحقیقی میان برخی از مشتاقان برقرار کننده رابطه های دوستی یا حتی ازدواج مرحله ای وسواس ذهنی عشقی وجود دارد .

در این مرحله ما گرفتار این تصور غلط هستیم که فردی که ما او را دوست داریم فردی کاملا بی عیب و نقص است .

هر چند که ما نمی توتنیم عیوب معشوق خود را ببینیم اما دوستان و آشنایان می توانند این عیوب و تضاد ها ی اخلاقی و فرهنگی اجتماعی میان ما را ببینند.

 

ازدواج گورستان عشق است .

 

بیشتر زوج ها در اول کار با این ادعا که عشق و علاقه ما نسب به یکدیگر زیاد است و مادر سایه همین عشق و علاقه قادریم سختی ها را تحمل کنیم از آنها پرسش می شود که آیا عشق ها ابدی اند و شما تا ابد عاشق یکدیگر باقی خواهید ماند .

در جواب می گویند ما مطمعن هستم که برای همیشه عاشق یکدیگر باقی بمانیم باز از آنها می پرسیم پس تمام آنهایی که در حال حاضر در دادگاه در فکر طلاق و جدایی هستند و دیگر چشم دیدن هم را ندارند چه کسانی هستند .آنها هم مثل امروز شما در هنگام ازدواج شان عاشق یکدیگر بودند وبرای رسیدن بهم تمام سعی و تلاششان را کرده بودند .

عشق های عصبی و هیجانی معمولا چندان دوام و قوامی ندارد .عشق هایی که در پی منفعت های مالی تحصیلی و زیبایی فرد مقابل و خیلی چیز های دیگری که مادی گرا هستند و بود و نبودشان حتمی نیست سازگاری و پایداری نخواهد داشت.

این تمایلات بدست اوردن دل معشوق است . اما پس از مدتی تبدیل به یکنواختی شده و اغلب عاشق و معشوق را روبروی یکدیگر قرار داده و به صورت دو دشمن به جان  هم انداخته ودر پی افشاگری یکدیگر بر می آیند.

در این ضمینه بار ها و بارها در ذهن ما این سوال پیش می آید که چرا و چه علتی باعث می شود تا کار آنها به اینجا کشیده شده وبقولی برای تخریب و خراب کردن هم در مقابل دیگران و مقصر نشان دادن روبرو حاضر نیستند اشتباهات خود را دیده و باز گو کنند .

و چه باید می کردند تا امروز کارشان با این نوع احساس نفرت به هم به دادگاه نیفتاد ؟ و اگر بخواهیم عشق و علاقه مان را کماکان برقرار نماییم می بایستی در پی چند فاکتر و قوانینی تعیین کننده ای برای خود باشیم .

اولا این که در انتخاب یک همسفر یک شریک زندگی بخاطر ودلیل تمایلات جنسی ، سلطه و اقتدار بقولی ثروت و مادیات طرف نباشد . دوم معیار صحیح انتخاب همسر  رابا چشم های باز بنگریم مثل تفاوت سنی ، همسانی در میزان تحصیلات ،نزدیکی فرهنگ خانواده ها نداشتن اختلاف فاحش طبقاتی و همین طور توانایی مالی دو خانواده در انتخاب اولیه را باید در نظر گرفت و فراموش نکرد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یکشنبه 20 آذر 1390 - 5:45:03 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم